قسمت 6 پادکست روایت لاین - عملیات مرگبار در قطار هلند: حقیقت پنهان گروگان‌گیری 241 ساعته




 زیر سایه‌ی دستور مرگ: روایت ناگفته از عملیات مخفی دولت  هلند

مقدمه 

گروگان‌گیری قطار سال ۱۹۷۷ در هلند، یکی از جنجالی‌ترین و بحث‌برانگیزترین رویدادهای تاریخ معاصر اروپاست. ماجرایی که در ظاهر، عملیات نجات گروگان‌ها بود، اما اسناد و شهادت‌ها نشان می‌دهد تصمیم‌گیران سیاسی، مرگ تمام گروگان‌گیرها را پیشاپیش پذیرفته بودند. این پرونده، تنها یک عملیات نظامی نبود؛ یک تسویه‌حساب تاریخی با جامعه‌ای که سال‌ها احساس خیانت و تبعیض داشت.


ریشه‌های ماجرا: مولوکانی‌هایی که وطن‌شان را از دست دادند

تبعید، فریب و ۳۵۰ سال استعمار 

مولوکانی‌ها دهه‌ها همراه ارتش هلند علیه استقلال‌طلبان اندونزی جنگیده بودند. پس از استقلال، هزاران سرباز مولوکانی به هلند منتقل شدند با وعده‌ای موقت و بازگشت سریع به سرزمین‌شان.
اما:

  • در همان روز ورود از ارتش اخراج شدند

  • اجازه‌ی کار نداشتند

  • در کمپ‌های جداگانه شبیه اردوگاه‌های جنگ جهانی (از جمله کمپ سابق وستر‌بورک) اسکان داده شدند

  • هیچ چشم‌اندازی برای استقلال مولوکاس وجود نداشت

تبعیض و ناامیدی، نسلی عصبانی و بی‌پناه ساخت.


گروگان‌گیری قطار: شروع ۲۴۱ ساعت وحشت

در ماه مه ۱۹۷۷، گروهی جوانان مولوکانی یک قطار در نزدیکی روستای دی‌پن را گروگان گرفتند تا صدای خاموش‌شدهٔ ملت‌شان شنیده شود.
هدف آنها سیاسی بود:
استقلال جمهوری ملوکای جنوبی و آزادی زندانیان سیاسی

آن‌ها بارها اعلام کردند قصد کشتن کسی را ندارند.
اما رسانه‌ها و سیاستمداران تصویر «تروریست‌های خون‌ریز» را ساختند.

از سوی دیگر، ده‌ها دانش‌آموز در مدرسه‌ای نزدیک نیز گروگان بودند و شرایط هر لحظه پیچیده‌تر می‌شد.


طرح دولت: نجات یا حذف؟ 

تصمیم پشت درهای بسته 

علی‌رغم مخالفت نخست‌وزیر Joop den Uyl، سه وزیر رأی به حمله‌ی مسلحانه دادند؛ با این جمله:

«پذیرفته‌ایم که همه گروگان‌گیرها می‌توانند کشته شوند.»

آمادگی نظامی کم‌نظیر 

  • ۶ جنگنده با پس‌سوز برای ایجاد شوک

  • تک‌تیراندازها با بیش از ۹۹۰۰ گلوله

  • استفاده از گلوله‌های هالوپوینت (مرگبار و ممنوع در جنگ جهانی)

  • انفجار کنترل‌شده‌ی درها

  • دستور غیررسمی:
    «پاهایشان تا گردن‌شان می‌رسد.»

حمله در ۱۰ دقیقه پایان یافت
اما خون‌ریزی تا دهه‌ها ادامه داشت.


آنچه در قطار رخ داد: روایت از درون

اسناد نشان می‌دهد:

  • فقط یک گروگان‌گیر مسلح بوده است

  • حداقل دو نفر با شلیک نزدیک و مستقیم اعدام شدند

  • چند گروگان نیز توسط آتش marines کشته شدند

  • بعد از ماجرا:

    • تابوت‌ها مهر و موم شدند

    • اجازه‌ی کالبدگشایی داده نشد

    • قطار سریع تخریب شد

    • دادگاه گروگان‌گیرهای زنده به سرعت برگزار گردید تا «سؤال‌های سخت» مطرح نشود


افشای حقیقت پس از دهه‌ها 

اسناد، نوارها و کالبدشکافی‌ها 

  • گزارش خبرنگاران: آثار سوختگی گلوله‌ها روی بدن‌ها

  • فایل صوتی marines:
    «این یکی هنوز زنده بود، نابودش کردم.»

خانواده‌ها شکایت کردند، اما دادگاه حکم داد:
شرایط تاریک و پرتنش بوده marines اقدام
قابل درک است

اما دو سؤال کلیدی بی‌پاسخ ماند:

  1. چرا روی بدن Hansina و Max آثار شلیک نزدیک وجود دارد؟

  2. چرا گزارش‌های رسمی با شواهد هم‌خوان نیست؟


قضاوت با شماست 

برای بخشی از مردم هلند، پایان تروریسم رقم خورد.
برای مولوکانی‌ها، شروع زخمی تازه بود:

احساس خیانت
احساس حذف
احساس تحقیر تاریخی

آن‌ها Max و Hansina را قهرمانانی می‌دانند که
جان‌شان را برای آزادی مردم‌شان دادند.

بر سنگ قبرشان نوشته‌اند:
Lawa Mena Hau Lala
یعنی:
تا پایان، یک قدم هم عقب نرو


جمع‌بندی

ماجرای قطار دی‌پن، درسی است درباره‌ی اینکه وقتی دولت‌ها احساس خطر می‌کنند،
تا کجا می‌توانند پیش بروند؟
و رسانه‌ها چگونه می‌توانند خشونت را موجه جلوه دهند؟

تاریخ همیشه پیروزان را تطهیر می‌کند.
اما حقیقت، حتی اگر زیر خاک باشد، روزی نفس می‌کشد.

نظرات

محبوب ترین قسمت